یاقهار
نمی دانم چرا آنچه نداریم در چنته نهیم نام!
قدیم می گذاشتند بر دیگری، جدید می گذاریم بر خود.
همت کرده در اصلاحات هیچ نیافتیم اصلاحی جزء ویرانی قبل تر هم ساختی ندیدیم در خرابی
و نگاهی به مهرورزی نمودیم و آنرا جزء نامهربانی ندیدیم
و کنون هم ناامیدی ارمغان امید شده است و ای کاش نام تدبیر نداشت که هیچ جزء بی تدبیری نمی یابیم.
نام نهند زلفعلی کچل را در مملکتی که به نابینا گویند عینعلی!
به یقین جزء این می بینید شما که عینک ندارید.